خبر

دیدار با مادر شهیدان جعفرزاده: روایتی تکان‌دهنده از تشخیص مادرانه و چشم‌انتظاری | به مناسبت روز تکریم مادران شهدا

 ۸ ام بهمن ماه ۹۹ به مناسبت "روز تکریم مادران و همسران شهدا دیداری داشتم با مادران چند تن از شهدای اصفهان.

در این بین توفیق زیارت دیدار مادر شهیدان جعفرزاده نیز نصیبم شد...

شنیدن روایت مادر برایم جذاب و در عین حال تکان‌ دهنده بود.

شنیدن این حرف‌ها شاید برای خیلی ها در این روزگار غریب خواهان نداشته باشد ولی برای من مهم است که حرف‌هایشان را بشنوم و برایتان بازگو کنم چراکه نباید فراموش شوند ... هر چند مسئولین بعضا کوتاهی می کنند و شهدا و خانواده هایشان را فراموش کرده اند ولی اینها فراموش شدنی نیستند و همه ما مدیون لحظه لحظه دلتنگی های مادرانه، مادرانشان و خانواده های شهدا هستیم.

روایت مادر شهید جعفرزاده

و اما روایت مادر ...

بعد از شهادت حاج ابراهیم، گفتند عبداله هم شهید شده.

... وقتی رفتم جنازه را دیدم گفتم این عبداله نیست ... این حبیب است.

ولی کسی حرفم را گوش نداد... گفتم من مادرم، میدونم این عبداله نیست ... حبیبه ...

تشییع جنازه و خاکسپاری و مراسم همه برای عبداله انجام شد اما چهلم که رسید گفتند شهید حبیب بوده است نه عبداله ....

خواب عبداله را زیاد میدیدم و هر چه گفت انجام دادم که بیاید ولی ...

مادر هنوز چشم به راه عبدالله است.

این چشم به راه بودن و دلواپسی یکطرف و جای خالی سه فرزند و داماد و دلتنگی ها هم طرفی دیگر ...

کاش از یادمان نروند....

ارسال دیدگاه

ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی با * مشخص شده‌اند.

داستان‌ها و تجربه‌های زهرا شیخی را در ایمیل خود دریافت کنید!

رایگان عضو شوید و اولین نفری باشید که نوشته‌ها و یادداشت‌های جدید زهرا شیخی را می‌خواند.